میاندیشم که همچنین است دوستی. که دوستی به شراب میماند. که در چلّهاش هزار و یک لطف و ظرافت باید در کار کرد تا شرابِ دوستی «جا» بیفتد و «مستی» فزاید...کاردانِ شرابشناس میگوید شراب آن روزی شراب شده که چون سر خم بگشایی و در آن نگاه کنی، چهرهی خود را ببینی: صاف، درخشان، چون آینه...
و من میاندیشم که بله. دوستی هم.