چون نهالی سست می لرزد/ روحم از سرمای تنهائی/ می خزد در ظلمت قلبم/ وحشت دنیای تنهائی/ دیگرم گرمی نمی بخشی/ عشق، ای خورشید یخ بسته/ سینه ام صحرای نومیدیست/ خسته ام، از عشق هم خسته/ غنچه شوق تو هم خشکید/ شعر، ای شیطان افسونکار/ عاقبت زین خواب دردآلود/ جان من بیدار شد، بیدار