doopi
imported
doopi's feed
صب چشم که باز کردم از شدت گشنگی و سردرد تنها چیزی که دلم میخواست یه ذره از کیک دیشب بود، از همه چی یه عالمه مونده بود جز کیک
یک بار به این نتیجه رسیده بودی که بعد حالا تو این گیر و دار ببینی بقیه اصلا ناراحت نمیشن و براشون مهم نیست و ضایع میشی. یک چیزی شبیه به این بود دقیق یادم نیست.
-
doopi
- [ 0 ]
-
[ 0 ] - (Edit | Remove)
doopi
imported
doopi's feed
گفتم ناهار خوردی گفت آره مزهی خورشتای مامان رو میداد، حالا نمیدونم روحیه میخواست بده یا چی ولی من که خرکیف شدم به هر حال